گاهي اوقات، رقابت بين دو شرکت آن قدر شديد مي شود که محصولات اين شرکت ها به جاي اين که رضايت کاربران را جلب کنند، براي مقابله با محصولات شرکت رقيب، طراحي و ساخته مي شود. ظاهرا اپل دچار چنين معضلي شده است. البته اين اولين بار نيست که اپل گريبان گير چنين مسائلي مي شود.
همه مي دانيم که اپل در دهه 90 يک بار تا مرز نابودي کامل پيش رفت، ولي بسياري از ما دليل آن را نمي دانيم. اپل بين سال هاي 1985 تا 1997 محصولات عجيب و غريبي را روانه بازار کرد. بله، همان زمان هم شاهد محصولات خارق العاده اي از اپل بوديم، منتها کم نبودند محصولاتي که با استانداردهاي امروز اپل غير قابل قبول بودند.
براي نمونه، توليد مجموعه اي به دور از عقل از کامپيوترهاي خانگي با نام هاي مختلف ولي کامل يکسان از جمله کارهاي عجيب اپل در آن زمان بود. چرا؟
هم چنين اپل نصفه و نيمه وارد بازار محصولات الکترونيکي شد. اپل دوربين ديجيتالي را مي فروخت که توسط Kodak و FujiFilm ساخته مي شد. CD Player اپل هم توسط Philips ساخته مي شد. دليل اين رفتار اپل چه بود؟
مديران اپل وقت زيادي را صرف پيگيري شکايت از ميکروسافت به دليل کپي برداري از رابط کاربري سيستم عامل کامپيوترهاي Lisa کردند.

دليل تمام اين کارها اين بود که اپل مي خواست ميکروسافت را از پيش رو بردارد. به همين دليل به هر دري زدند تا شايد يکي جواب بدهد. اپل فراموش کرده بود که مشتريان را با توليد محصول بهتر مي توان جذب کرد و در عوض صرفا به فکر غلبه بر ميکروسافت و تصاحب بازار بزرگتر بود. اپل با عرضه محصولات مشابه قصد داشت بازار را آشفته بکند. خط توليد کامپيوترهاي Centris، Quadra و Performa کم و بيش يکسان بود و محصولات الکترونيکي اپل هم فقط لوگو اين شرکت را يدک مي کشيدند.
در آن سال ها بارها بابت عبارتي مانند عبارت معروف “دزدان دريايي” و “تسلسل گريان” استيو جايز از اپل خشمگين شديم. در نهايت تسلسل گريان اختيارات جايز را محدود کردند و به همين دليل او قيد اپل را زد.
قطعا دوره حضور جايز در NeXT، در بازگشتي رويايي، او را تبديل به مديرعاملي کارامد براي اپل کرد. چرا که او تجربيات ارزشمندي در اين بازه کسب کرد.
اولين حرکت استيو جايز پس از بازگشت به اپل چه بود؟ اتمام کش و قوص ها با ميکروسافت. جايز حتي قردادي را با ميکروسافت ثبت کرد که طي آن Internet Explorer مرورگر اصلي مک لقب گرفت و اپل 150 ميليون دلار به جيب زد.
نکته اين مسئله اينجا است. اپل دست از رقابت با ميکروسافت کشيد و با محصولات خارق العاده اش کاربران را به شگفتي وا داشت.
اين قصه امروز هم تکرار مي شود.
خاص ترين و عظيم ترين محصولات اپل به خاطر اپليکشن بسيار بد Maps به سخره گرفته شده است. مردم حق دارند اپل را مسخره کنند. اپليکشن قبلي Maps که متعلق به گوگل بود، بسيار عالي بود و هست.
Google map از همان ابتدا يکي از بهترين، قدرتمندترين و کم نقص ترين اپليکشن هاي iOS بود که عملکرد بي نظيري داشت.

اپل چه کار کرد؟ اجازه بدهيد رک باشيم. اپل براي شکست دادن رقيب ديرينه، اين اپليکشن را با يک چيز چرند جايگزين کرد. اين حرکت اپل فقط براي کاربران گران تمام شد.
هماهنگ سازي با توييتر و فيس بوک بسيار عالي است. اما چرا خبري از Google+ نيست. Google+ نقش Google map را در بين شبکه هاي اجتماعي داراست. با اين که تعداد کاربران آن تنها 10 درصد تعداد کاربران فيس بوک هستند و سرعت رشد Google+ از بقيه شبکه هاي اجتماعي بسيار بيشتر است. شايد بگوييد همين دليل استقبال اپل از فيس بوک است. فرضا اين نظريه درست باشد. چرا اپل اپليکشن يو تي يوب را از iOS 6 حذف کرد؟ مشخصا يو تي يوب بيشترين کاربر را در ميان شبکه هاي اجتماعي دارد و از سال 2007 هم هميشه و بدون تغيير همراه iOS بوده است.
اکنون دليل تمام اين کارها مشخص است. اپل بيشتر بر روي شکست دادن گوگل تمرکز کرده است تا رضايت کاربر. اين همان مسيري است که اپل در دهه 90 آن را طي کرد.
ضرب المثلي مي گويد: موش از يک سوراخ دو بار گزيده نمي شود. بهتر است اپل از خواب بيدار شود، با گوگل صلح کند و کاربران را در اولويت اول قرار دهد. منبع خبر:
منبع